سلام
امروز اولین مطلب انگیزشی رو میذارم امیدوارم مجاهدان جدی بگیرند و کمکشون کنه...
لطفا به ادامه مطلب برید تا هم عکس رو ببینید و هم متن رو بخونید تا انگیزتون قوی بشه...
سلام
امروز بعد از مدت ها تصمیم گرفتم دوباره وبلاگ بنویسم
دلیلش هم خسته شدن از این روزمرگی ها و تکرار تباهی بود
سیاهی قدم به قدم مرا در خود فرو میبرد.هر روز پشیمانی و سرشکستگی هر روز تصمیم به رهایی
اما روز بعد باز هم تباهی
تا وقتی که آن اتفاق و آن سفر پیش آمد
آن روز از مولا کمک خواستم و او نیز نگاه مهربانش را به من انداخت همان یک نگاه جرقه ی بزرگی در وجود سراسر پشیمانم زد و ایمان شعله کشید از اعماق قلبم...
صدایی از درونم گفت اینبار محکم بایست و از حضرت حق کم بخواه که اینبار با تمام دفعات فرق میکند اینبار تو از صاحب العصر والزمان کمک خواستی و اینبار دست او بالای سرت است...